ترجمه مقاله

متواطی

لغت‌نامه دهخدا

متواطی ٔ. [ م ُ ت َ طِءْ ] (ع ص ) با هم موافقت و سازواری و اتفاق کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). موافق و سازوار با همدیگر. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح منطقی ) آن کلی است که حصول معنی و صدق آن بر همه ٔ افراد ذهنی و خارجی آن یکسان باشد مانند انسان که بر همه ٔ افراد ذهنی و خارجی انسان منطبق شود، خواه قوی باشد و خواه ضعیف ، دانشمند و یا نادان . چنانکه نمیتوان گفت یکی انسان است و دیگری بیشتر از او انسان است . (از تعریفات جرجانی ). مقابل مشکک : و نه چنان سپیدی بر برف و بر کافور، که یکی را بیش از دیگر نیست تا متواطی بودی . (دانشنامه ص 38).
ترجمه مقاله