ترجمه مقاله

متنسق

لغت‌نامه دهخدا

متنسق . [ م ُ ت َ ن َس ْ س ِ ] (ع ص ) آراسته . ترتیب داده . انتظام داده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تنسق و تنسیق شود.
ترجمه مقاله