ترجمه مقاله

متفضل

لغت‌نامه دهخدا

متفضل . [ م ُ ت َ ف َض ْ ض ِ] (ع ص ) افزون شونده و افزونی نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). افزونی جوینده . (ناظم الاطباء). || نکوئی کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آن که تفضل کند. آن که ناواجبی را بخشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || دعوی فضل کننده بر اقران خویش . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). افزونی جوینده بر اقران . (ناظم الاطباء). و رجوع به تفضل شود. || فاضل و بزرگوار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || جامه ٔ باد روزه پوشیده برای کار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آن که یک جامه پوشد.(ناظم الاطباء). یک جامه پوشنده . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله