متجمی
لغتنامه دهخدا
متجمی . [ م ُ ت َ ج َم ْ می ] (ع ص ) جماعت مجتمعشده . (آنندراج ). فراهم آورده شده و جمعشده . (ناظم الاطباء). آن که می برد خود را با دیگری در زیر یک بالاپوش . (ناظم الاطباء). || گیرنده . || پوشنده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تجمی شود.