ترجمه مقاله

متثبت

لغت‌نامه دهخدا

متثبت . [ م ُ ت َ ث َب ْ ب ِ ] (ع ص ) درنگ کننده . (آنندراج ) (از فرهنگ جانسون ). متوقف . (ناظم الاطباء). || بجای آورنده . (آنندراج ). راست کننده ٔ کار و تمام کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || برقرار باشنده . (آنندراج ). ثابت و برقرار و مقرر و قائم . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تثبت شود.
ترجمه مقاله