ترجمه مقاله

مأتم

لغت‌نامه دهخدا

مأتم . [ م َءْ ت َ ] (ع اِ) انجمن زنان . ج ، مَآتِم . (مهذب الاسماء). مجمع مردم در اندوه یا شادی یا خاص به مجمع زنان یا به مجمع زنان جوان . ج ، مآتم . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). هر مجتمعی از مردان یا زنان در شادی و اندوه . (ازاقرب الموارد). || انجمن زنان از برای مصیبات و تعزیه . انجمن سوک ، ج ، مآتم . (زمخشری ). در عرف مخصوص شده است به انجمن زنان هنگام مرگ کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جماعت زنان و خصوصاً جماعت زنان به هنگام مصیبت . (از اقرب الموارد). || نزد عامه مصیبت و نوحه گری است چنانکه گویند: کن فی مأتم فلان ؛ بودند زنان در ماتم فلان و ابن انباری گفته که این محاوره خطا است و صواب آن است که گویند: کن فی مناحة فلان . (منتهی الارب ). و رجوع به ماتم شود.
ترجمه مقاله