ماوراالنهر
لغتنامه دهخدا
ماوراالنهر. [ وَ رَن ْ ن َ ] (اِخ ) مخفف ماوراءالنهر به معنی آنچه آن روی رود باشد. چون ملک توران از ایران آن روی رود جیحون واقع است لهذا ملک توران را ایرانیان عربی دان ماورأالنهر نامند. (غیاث ) (آنندراج ). بجای ماوراءالنهر مستعمل است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
زخرگاه تا ماوراالنهر در
که جیحون میان استش اندر گذر.
یکی مهتر از ماورالنهر در
که بگذارداز چرخ گردنده سر.
اگر پهلوانی ندانی زبان
«ورازرود» را ماوراالنهر خوان .
چو شه کشور ماوراالنهر دید
جهانی نگویم که یک شهر دید.
و رجوع به ماوراءالنهر شود.
زخرگاه تا ماوراالنهر در
که جیحون میان استش اندر گذر.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 2 ص 310).
یکی مهتر از ماورالنهر در
که بگذارداز چرخ گردنده سر.
فردوسی .
اگر پهلوانی ندانی زبان
«ورازرود» را ماوراالنهر خوان .
فردوسی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
چو شه کشور ماوراالنهر دید
جهانی نگویم که یک شهر دید.
نظامی .
و رجوع به ماوراءالنهر شود.