ماوراالنهری
لغتنامه دهخدا
ماوراالنهری . [ وَ رَن ْ ن َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) راهی از موسیقی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
هرگه که زند قمری راه ماوراالنهری
گوید به گل حمری باده بستان بلبل .
یک مرغ سرود پارسی گوید
یک مرغ سرود ماوراالنهری .
و رجوع به ماوراءالنهری و ماده ٔ قبل شود.
هرگه که زند قمری راه ماوراالنهری
گوید به گل حمری باده بستان بلبل .
منوچهری .
یک مرغ سرود پارسی گوید
یک مرغ سرود ماوراالنهری .
منوچهری .
و رجوع به ماوراءالنهری و ماده ٔ قبل شود.