مال ده
لغتنامه دهخدا
مال ده . [ دِ ه ْ ] (نف مرکب ) مال دهنده . منعم . معطی . بخشنده :
جان بدهم و دل ندهم کاندر دل من هست
مدح ملکی مال دهی شکرستانی .
از بهر آنکه مال ده و شادکامه بود
بودند خلق زو به همه وقت شادمان .
عطا از خلق چون جویی گر او را مال ده گویی
به سوی عیب چون پویی گر او را غیب دان بینی .
جان بدهم و دل ندهم کاندر دل من هست
مدح ملکی مال دهی شکرستانی .
فرخی .
از بهر آنکه مال ده و شادکامه بود
بودند خلق زو به همه وقت شادمان .
منوچهری .
عطا از خلق چون جویی گر او را مال ده گویی
به سوی عیب چون پویی گر او را غیب دان بینی .
سنائی .