ماحضری
لغتنامه دهخدا
ماحضری . [ ح َ ض َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) به تصرف فارسیان ، طعام قلیل بی تکلف که بوقت حاجت موجود و حاضر باشد. (غیاث ). طعام قلیل بی تکلف که به وقت حاجت موجود و حاضر باشد. (ناظم الاطباء). حاضری :
هرچه در خانه داشت ماحضری
پیشش آورد و کرد لابه گری .
و رجوع به ماحضر شود.
هرچه در خانه داشت ماحضری
پیشش آورد و کرد لابه گری .
نظامی .
و رجوع به ماحضر شود.