ترجمه مقاله

مائة

لغت‌نامه دهخدا

مائة. [ م ِ ءَ ] (ع عدد، ص ، اِ) صد. ده تا ده . (از اقرب الموارد). علامه قزوینی آرد: «مائة» باید نوشت کما فی اللسان و... نه «مایة»... (یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 32 و 33). به معنی صد و اصل آن «مأی » است و «هاء» عوض از «یاء» می باشد. (آنندراج ). صد.(ترجمان القرآن ). و رجوع به ماده ٔ قبل و بعد شود.
- مائة آلاف ؛ صدهزار. یک لک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| قرن . صده . سده : مائه ٔ هجدهم میلادی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله