لکام
لغتنامه دهخدا
لکام . [ ل ُ ] (ص ) بی ادب و بی شرم و بی حیا. (برهان ). امرد قوی جثه ٔ بی حیا. (آنندراج ) :
هرچند که گنگیم و کلوکیم و لکامیم
تن داده و دل بسته ٔ آن دول غلامیم .
هرچند که گنگیم و کلوکیم و لکامیم
تن داده و دل بسته ٔ آن دول غلامیم .
سوزنی .