ترجمه مقاله

لمق

لغت‌نامه دهخدا

لمق . [ ل َ ] (ع مص ) نوشتن . (منتهی الارب ). نبشتن . (زوزنی ). || محو و پاک کردن . (منتهی الارب ). ستردن (هو من الاضداد). (زوزنی ). || به کف برچشم زدن . (منتهی الارب ). || چشم مالیدن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || دیدن . نگریستن . یقال : لمقته ببصری مثل رمقته . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله