ترجمه مقاله

لقمه کردن

لغت‌نامه دهخدا

لقمه کردن . [ ل ُ م َ / م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تلقّم . (زوزنی ). تزقّم . (منتهی الارب ) :
عالمی را لقمه کرد و درکشید
معده اش نعره زنان هل من مزید.

مولوی .


ترجمه مقاله