ترجمه مقاله

لقطة

لغت‌نامه دهخدا

لقطة. [ ل ُ طَ / ل ُ ق َ طَ ] (ع اِ) آنچه برداشته و برچیده شوداز خوشه و جز آن . (منتهی الارب ). چیز پیداشده . || (اصطلاح فقه ) و فی الحدیث سئل رجل النبی (ص ) عن اللقطة فقال : احفظ عقاصها و وکأها ثم عرّفها سنةفان جاء صاحبها والا فشانک بها. (منتهی الارب ). چیز افتاده که برداشته شود از زمین و برچیده شده باشد. (غیاث ). جرجانی گوید: لقطة، هو مال یوجد علی الارض و لایعرف له مالک و هی علی وزن الضحکة مبالغة فی الفاعل وهو لکونها مالاً مرغوباً فیه جعلت آخذاً مجازاً لکونها سبباً لاخذ من رآها. (تعریفات ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: لقطة، به ضم لام و فتح قاف سماعاً مبالغه درباره ٔ فاعل و به سکون قاف قیاساً مبالغه درباره ٔمفعول ، چنانکه در طلبه هم همین حکم جاری است . ازهری گوید: به سکون قاف نشنیده ام جز برای لفظ «لبث »، چنانکه در المغرب گفته . و اینکه مختار فتح قاف است برای آن است که معنی «الداعی الی التقاط» از آن مفهوم شود. برخی گفته اند که این لفظ اسم ملتقط باشد و اگر به سکون قاف خوانند، اسم ملقوط است و فتح اصح بود. کمافی الاختیار و در قاموس گفته : انها بالضم و الفتح و السکون او بفتحتین اسم مفعول من الالتقاط و کان الباءللنقل . پس لقطة در لغت گیرنده یا گرفته شده و شرعاً مالی است بدون حافظ و مجهول المالک ، خواه از سنگ خواه از کالا و خواه از حیوان باشد. کذا فی جامع الرموز. || بچه ٔ به راه افکنده که برگیرند آنرا.
ترجمه مقاله