لطفی
لغتنامه دهخدا
لطفی . [ ل ُ ] (اِخ ) از شعرا و ظرفای نیک مشهد و به داشتن معانی لطیف و ظریف مشهور باشد. این بیت او راست :
شد چو مهمان من آن شمع شب افروز امشب
کاش تا صبح قیامت نشود روز امشب .
شد چو مهمان من آن شمع شب افروز امشب
کاش تا صبح قیامت نشود روز امشب .
(مجالس النفائس ص 71) (قاموس الاعلام ترکی ).