لب به لب
لغتنامه دهخدا
لب به لب . [ ل َ ب ِ ل َ ] (ص مرکب ) (در تداول عوام ) لبالب . پر تا لبه . مالامال . پر. رجوع به لبالب شود :
پی دشمنان پخت آشی عجب
ز ماهیچه دکان شده لب به لب .
میرزا طاهر وحید (در توصیف شمشیرگر، از آنندراج ).
- لب به لب شدن ؛ پر شدن . مالامال شدن .
پی دشمنان پخت آشی عجب
ز ماهیچه دکان شده لب به لب .
میرزا طاهر وحید (در توصیف شمشیرگر، از آنندراج ).
- لب به لب شدن ؛ پر شدن . مالامال شدن .