لباد
لغتنامه دهخدا
لباد. [ ل َ ] (اِ) جامه ٔ بارانی را گویند یعنی چیزی که در روزهای باران پوشند. (برهان ). جامه ٔ بارانی از نمد. (غیاث ). لباده . نمد :
دیدش و بشناختش چیزی نداد
روز دیگر او بپوشید از لباد.
دهند گنج روان و برند رنج روان
دهند جامه ٔ اطلس برون برند لباد.
دیدش و بشناختش چیزی نداد
روز دیگر او بپوشید از لباد.
مولوی .
دهند گنج روان و برند رنج روان
دهند جامه ٔ اطلس برون برند لباد.
مولوی .