ترجمه مقاله

قنوء

لغت‌نامه دهخدا

قنوء. [ ق ُ ] (ع مص ) سخت سرخ شدن . || کشتن کسی را یا برانگیختن کسی را بر قتل . || دردباغ انداخته شدن پوست . || مردن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || فاسد شدن . (از اقرب الموارد). تباه گردیدن پوست . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله