ترجمه مقاله

قنفاء

لغت‌نامه دهخدا

قنفاء. [ ق َ ] (ع ص ) مؤنث اقنف است . (اقرب الموارد). زن خردگوش . || گوش بز که درشت و بر صفت نعل با لخت دوخته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || گوش مردم که میل و کجی نداشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سر نره ٔ بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله