ترجمه مقاله

قنازع

لغت‌نامه دهخدا

قنازع . [ ق َ زِ ] (ع اِ) ج ِ قُنزُعَة. رجوع به قنزعة شود. || بلاها. || بقایای گیاه نصی و کوهان شتر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || سخنان زشت و ناهنجار. || مردم خرد و کوچک . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله