ترجمه مقاله

قناء

لغت‌نامه دهخدا

قناء. [ ق َن ْءْ ] (ع مص ) آمیختن شیر را به آب . || سیاه کردن ریش را یا خضاب کردن بحنا. || کشتن کسی را یا وادار کردن او را بر کشتن دیگری . || افکندن پوست را در دباغت . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله