ترجمه مقاله

قناء

لغت‌نامه دهخدا

قناء. [ ق َن ْ نا ] (ع ص ) نیزه گر و صاحب آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). صاحب القناة ای الرمح . (اقرب الموارد). || کاریزکن . (مهذب الاسماء) (دهار) : و قناء آن را بر آن داشت ؛ مالی بسیار بر آن خرج کرد. (تاریخ قم ص 42).
ترجمه مقاله