قمرباز
لغتنامه دهخدا
قمرباز. [ ق َ ] (نف مرکب ) قمارباز :
نیک عیبی دارم و آن است عیبم کز خرد
نیستم لت خوارگیر و قمرباز وباده گیر.
رجوع به قماربازشود.
نیک عیبی دارم و آن است عیبم کز خرد
نیستم لت خوارگیر و قمرباز وباده گیر.
سنائی .
رجوع به قماربازشود.