ترجمه مقاله

قماط

لغت‌نامه دهخدا

قماط. [ ق ِ ] (ع اِ) رسن که قوائم گوسفند به وی بندند. (منتهی الارب ). رسن که دست و پای گوسفند را بدان بندند برای سر بریدن . (اقرب الموارد). || دست بند. (منتهی الارب ). الحبل یشد به الاسیر. (اقرب الموارد). || پای بند کودک گهوارگی . (منتهی الارب ). قنداق . قنداقه . خرقة عریضه تلف علی الصغیر اذ اشد فی المهد. ج ، قُمُط. (اقرب الموارد). || رشته ای که بدان خُص ّ [ قصب ] قصب را استوار بندند و گفته اند آن چوبی است که برون قصب است یا درون آن است و قصب را بدان استوار کنند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله