ترجمه مقاله

قماش

لغت‌نامه دهخدا

قماش . [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قَمش . (اقرب الموارد). رجوع به قمش شود. متاع از هر جنس و از هر جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کالای خانه . (مهذب الاسماء). کالا. (تفلیسی ). خرده ٔ خانه . (مهذب الاسماء).
- قماش البیت ؛ متاع بیت . (اقرب الموارد). || رخت خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ردی و هیچکاره از هر چیزی . (منتهی الارب ). || مردم فرومایه ٔ ناکس . (منتهی الارب )(آنندراج ). ما علی وجه الارض من فتات الاشیاء حتی یقال لرذالة الناس قماش . (اقرب الموارد). ج ، اَقمِشَه . (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). || جوهر و صفت . (غیاث اللغات از منتخب و کشف و صراح و مؤید و لطایف ).
ترجمه مقاله