ترجمه مقاله

قطره

لغت‌نامه دهخدا

قطره . [ ق َ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) یکی قطر. (منتهی الارب ). واحدة القطر،ای النقطة. (اقرب الموارد). پاره ٔ آب که از جائی چکد، و گره از تشبیهات آن است . (آنندراج ) :
هر نفسی بر دل آن پاکزاد
چون گره قطره نبودش گشاد.

طاهر وحید (از آنندراج ).


ترجمه مقاله