ترجمه مقاله

قطاة

لغت‌نامه دهخدا

قطاة. [ ق َ ] (ع اِ) سرین . (منتهی الارب ). عجز. (اقرب الموارد). || مابین هر دو ران . (منتهی الارب ). مابین الورکین . (اقرب الموارد). || جای نشستن ردیف از ستور. (منتهی الارب ). مقعد الردیف من الدابة. تقول : رکبت قطاة الفرس . (اقرب الموارد). || مرغی است که سنگخوار نامند. (منتهی الارب ). پرنده ای است به شکل کبوتر که آواز آن قطاقطا است ، و گاهی به جهت مشابهت آن را کبوتر خوانند و آن بر دو نوع است : جونی و گذری . جمع آن قطا و قَطَوات است و گاهی قَطَیات گویند.
ترجمه مقاله