ترجمه مقاله

قرضاب

لغت‌نامه دهخدا

قرضاب . [ ق ِ ] (ع ص ) آنکه چیز خشک خورد. || کسی است که هرچه بیند بخواهد، و از این جهت دزد را گویند. (اقرب الموارد) (اشتقاق ابن درید). دزد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تیغ بران که استخوان بُرَد. || چیز اندک و حقیر. || آنکه هر چیز بیابد بخورد و چیزی نگذارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) شیر بیشه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله