ترجمه مقاله

قرزل

لغت‌نامه دهخدا

قرزل . [ ق ُ زُ ] (ع ص ) ناکس فرومایه . (منتهی الارب ). لئیم . (اقرب الموارد). || (اِ) موی سر که زنان به طرز قنزعه گرداگرد سر درست سازند. || قید. || (ص ) مرد درشت و لطیف و گرداندام . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || صلب . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله