ترجمه مقاله

قراری

لغت‌نامه دهخدا

قراری . [ ق َ ری ی ] (ع ص ، اِ) درزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خیاط. (اقرب الموارد). || نای زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قصب زن . نایی . (از اقرب الموارد). || مرد شهرباش که از کسی احسان نخواهد. || هر پیشه ور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله