ترجمه مقاله

قاورد

لغت‌نامه دهخدا

قاورد. [ وَ] (اِ) نام نوعی از حلوا است . (برهان ) :
پالوده برنگ اطلس معروفست
قاورد به قطنی و نمد موصوفست .

بسحاق اطعمه .


(چ استانبول ص 97 بنقل دکتر معین در حاشیه ٔ برهان ).
در ره قاورد گشتم خرد و مرد
دل بجان آمد از این آورد و برد.

بسحاق اطعمه .


ترجمه مقاله