قانتین
لغتنامه دهخدا
قانتین . [ ن ِ ](ع ص ، اِ) ج ِ قانت در حالت نصبی و جری :
از صادقین وفا طلب از قانتین ادب
وز متقین حیا و ز مستغفرین بیان .
رجوع به قانت شود.
از صادقین وفا طلب از قانتین ادب
وز متقین حیا و ز مستغفرین بیان .
خاقانی .
رجوع به قانت شود.