فیضی
لغتنامه دهخدا
فیضی . [ ف َ ] (اِخ ) هروی . نقاشی نیکوست و خود را شاعری ساحر میپندارد. او راست :
زاهد بیار خرقه ورهن شراب کن
اسباب زهد و خانه ٔ تقوی خراب کن .
(از مجالس النفائس ص 256 از ترجمه ٔ فارسی چ علی اصغر حکمت ). از شعرای قرن نهم هجری و از معاصران جامی و نوایی است .
زاهد بیار خرقه ورهن شراب کن
اسباب زهد و خانه ٔ تقوی خراب کن .
(از مجالس النفائس ص 256 از ترجمه ٔ فارسی چ علی اصغر حکمت ). از شعرای قرن نهم هجری و از معاصران جامی و نوایی است .