فلهدلغتنامه دهخدافلهد. [ ف ُ هَُ / ف َهََ ] (ع ص ) کودک گرداندام خوبروی فربه نزدیک به رسیدگی رسیده . (منتهی الارب ). فلهود. (اقرب الموارد).