ترجمه مقاله

فقدان

لغت‌نامه دهخدا

فقدان . [ ف ِ / ف ُ ] (ع مص ) گم کردن کسی را. (منتهی الارب ). فقد. فقود. (اقرب الموارد). گم یافتن . (تاج المصادر بیهقی ). گم کردن . از دست دادن . نبودن . (یادداشت مؤلف ) :
میگویم اگر تاب شنیدن داری
فقدان شباب و فرقت احباب است .

خاقانی .


رجوع به فقد شود.
ترجمه مقاله