ترجمه مقاله

فزون گشتن

لغت‌نامه دهخدا

فزون گشتن . [ ف ُ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) فزون آمدن . فزونی یافتن . زیاد شدن . بیشتر شدن :
گر آتش است چون که در این خرمن
هرگز فزون نگشت و نشد کمتر؟

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله