فروتابیدنلغتنامه دهخدافروتابیدن . [ ف ُ دَ ] (مص مرکب ) تابیدن به پائین . از بالا تابیدن : زیرا که اگر به چه فروتابدمه را نشود جلالت ماهی . ناصرخسرو.رجوع به تابیدن شود.