ترجمه مقاله

فرفر

لغت‌نامه دهخدا

فرفر. [ ف ُ ف ُ ] (ع اِ) مرغی است . || گنجشک . فرفور. رجوع به فرفور شود. || شیری که بشکند و بیفشاند حریف خود را. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فرفار شود. || بچه ٔ میش و بز و گاو وحشی و گویند مؤنث آن خرفان و حملان است . (اقرب الموارد). بره ٔ میش و بز و گاوساله ٔ وحشی یابره و بره ٔ نر. (منتهی الارب ). رجوع به فرفور شود.
ترجمه مقاله