ترجمه مقاله

فرا

لغت‌نامه دهخدا

فرا. [ ف َ ] (ع اِ) گورخر که فراء و حمارالوحش نامند. (فهرست مخزن الادویه ) (اقرب الموارد).
- امثال :
کل الصید فی جوف الفرا ؛ مثل است ، یعنی هر صیدی در فرا هست . و مثل آورده میشود برای کسی که نیازمندیهای بسیار دارد و یکی از آنها که بزرگتر است برآورده شود و در آن هنگام این مثال برایش گفته میشود یا هنگامی گفته شود که شخص به از دست رفتن بقیه ٔ نیازمندیهای خویش بی اعتنا است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله