فرانی
لغتنامه دهخدا
فرانی . [ف َ ] (ع اِ) ج ِ فُرْنی ّ. (یادداشت به خط مؤلف ). نانهای کلیچه ٔ گرد و بزرگ . (ناظم الاطباء) :
نان داری اندر انبان ده گونه باستانی
چه قرص و چه میانه چه پهن و چه فرانی .
رجوع به فرنی شود.
نان داری اندر انبان ده گونه باستانی
چه قرص و چه میانه چه پهن و چه فرانی .
لامعی .
رجوع به فرنی شود.