ترجمه مقاله

فاژ

لغت‌نامه دهخدا

فاژ. (اِ) خمیازه . دهن دره . آسا. (یادداشت بخط مؤلف ) :
خواب اگر عبهر کند پس از چه معنی غنچه را
فاژ می آید، مگر خاصیت عبهر گرفت ؟

امیرخسرو دهلوی .


بعضی گویند دهان باز کردن در خواب است . (برهان ). فاژه . پاسک .باسک . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله