ترجمه مقاله

فارغی

لغت‌نامه دهخدا

فارغی . [ رِ ] (اِخ ) صاحب آتشکده گوید: از طبقه ٔ سادات آن دیار [ فارس ] و اکثر اوقات ندیم مجلس سلاطین و امرای هند و ایران بوده و چندی به فایقی تخلص میکرده است . او راست :
ای چشم جهان بین مرا نور از تو
ایام مرا ساخته رنجور از تو
دوری ّ تو کرده است بیمار مرا
نزدیک به مردن شده ام دور از تو.

(آتشکده چ بمبئی ص 291).


ترجمه مقاله