ترجمه مقاله

غیهب

لغت‌نامه دهخدا

غیهب . [ غ َ هََ ] (ع اِ) سختی تاریکی شب . (مهذب الاسماء). تاریکی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ج ، غَیاهِب . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص ) سخت سیاه از اسب و شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شب سخت تاریک و اسب بسیار سیاه . (از اقرب الموارد). ادهم غیهب ؛ اسبی سخت سیاه . (مهذب الاسماء). مؤنث آن غیهبة. (اقرب الموارد). || مردغافل و مرد گران که صحبتش را ناخوش دارند و کندخاطرافسرده دل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد غافل یا مردگران یا کندذهن و ناتوان . (از اقرب الموارد). || مرد ضعیف . الضعیف من الرجال . (از لسان العرب ). || پوشاک بسیارپشم . الکساء الکثیر الصوف . (از اقرب الموارد). گلیم بسیارپشم . (منتهی الارب ). || (اِ) نوعی مرغ غواص . (دزی ج 2 ص 230).
ترجمه مقاله