ترجمه مقاله

غلبه کن شدن

لغت‌نامه دهخدا

غلبه کن شدن . [ غ ُ ب َ ک َ ش ُ دَ] (مص مرکب ) سوراخ شدن به علت گرفتن به چیزی نوک تیز: صندلی میخ داشت پیراهنم غلبه کن شد؛ یعنی مثلث گونه ای از آن جدا شد، در حالی که از یک سوی هنوز به جامه متصل است . غلبکن شدن . رجوع به غلبکن و غُلبَه شود.
ترجمه مقاله