ترجمه مقاله

غفج

لغت‌نامه دهخدا

غفج . [ غ ُ ] (اِ) آبگیر. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (فرهنگ اوبهی ). غفج و آبگیر و شمر یکی باشد. (فرهنگ اسدی ). مغاک . (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 74). گو. گودال . حفره :
به هرتلی بر از خسته گروهی
به هر غفجی بر از فرخسته پنجاه .

عنصری (از فرهنگ اسدی ).


|| شمشیر آبدار. (اوبهی ). رجوع به غفچ شود.
ترجمه مقاله