ترجمه مقاله

غشقدان

لغت‌نامه دهخدا

غشقدان . [ غ َ ش َ ] (اِ) در دیوان البسه ٔ نظام قاری (ص 176) چنین آمده :
زنانش به روی غشقدان کشند
غلافش بر آئینه زانسان کنند.
و نیز در ص 70 آمده :
غشقدان راسر آن خاتون زمانی برنمیگیرد
که گیتی بوی مشک و لادن و عنبر نمیگیرد.
معنی غشقدان معلوم نشد و در فهرست لغات دیوان مذکور نیز معنی نشده است .
ترجمه مقاله