غسلگاه
لغتنامه دهخدا
غسلگاه . [ غ ُ ] (اِ مرکب ) جای غسل کردن . مکانی که در آن غسل کنند :
زلفش فروگذاشته سر در شراب عید
دیری است غسلگاه شده حوض کوثرش .
غسلگاهم به آبدانی کرد
کز گهر سرخ بود واز زر زرد.
زلفش فروگذاشته سر در شراب عید
دیری است غسلگاه شده حوض کوثرش .
خاقانی .
غسلگاهم به آبدانی کرد
کز گهر سرخ بود واز زر زرد.
نظامی .