ترجمه مقاله

غریب الحال

لغت‌نامه دهخدا

غریب الحال . [غ َ بُل ْ ] (اِخ ) یکی از سران لشکر ابوالحسن علی بن عیسی . در تجارب الامم (ج 2 ص 90) آمده است : به سال 301 هَ . ق . ابوالحسن علی بن عیسی پس از بازگشت از مکه به وزارت رسید و بعد معزول شد و از خانه ٔ سلطان به سوی خانه ٔ خود رفت ، و مونس الخالع و غریب الحال و سایر سران لشکر با وی بودند. رجوع به ص 112 کتاب مذکور شود.
ترجمه مقاله