غرچه
لغتنامه دهخدا
غرچه . [ غ َ چ َ ] (اِخ ) نام یکی از متحدین افراسیاب که با ایرانیان جنگید و گرفتار شد :
چو غرچه ز سگسار و شنگل ز هند
هوا پردرفش و زمین پرپرند.
چو غرچه بدید آنکه رستم چه کرد
وزآن نامداران برآورد گرد
برآشفت بر خویشتن جنگجوی
به تیری سوی رزم بنهاد روی .
چو غرچه ز سگسار و شنگل ز هند
هوا پردرفش و زمین پرپرند.
فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ص 806).
چو غرچه بدید آنکه رستم چه کرد
وزآن نامداران برآورد گرد
برآشفت بر خویشتن جنگجوی
به تیری سوی رزم بنهاد روی .
فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ص 876).